قلب و اعصاب و این حرفها بود و این کارها انجام شد و دکترها دیدند و دستورات لازم را دادند. آن دوستانی که آنجا بودند و طبیب بودند، گفتند آقا درون چشم شما (رگههای خونی هست). ایشان چشمهای درشتی داشتند. در سفیدی چشماش رگههای خونی بود.
گفتند اگر اجازه بدهید ما میتوانیم این رگههای خونی را از چشم شما در بیاوریم. مشکلی هم ندارد. ایشان صبح رفتند بیمارستان. وقتی میخواهند چشم را عمل کنند باید بیهوش کنند. حداقلش این است.
ایشان گفتند که نه لازم نیست بیهوش کنید، نمیشود. پلک هم بیاختیار است. دست که نزدیک میشود این پلک بیاختیار بسته میشود، بنابراین من میخواهم با تیغ جراحی درون چشم شما را عمل کنم، این پلکها نمیگذارد.
علامه فرمودند؛ نه، پلکهای من در اختیار من است. چشم را باز نگاه داشتند. مثلاً نیم ساعت تمام تا آنها چشم را عمل کردند. حالا کسی که پلک را در اختیار دارد. بقیه بدنش را هم در اختیار دارد، آدم باید برای رفتن به آن عالم یک همچین اختیاری پیدا کند، ماها هیچ کدام مقدماتش را نداریم.
شما اگر روی نماز اول وقت خواندن مداومت کنی، اگر وقتی که چشمت میخواهد صحنهای را که حرام یا مکروه است ببیند، نگذاری، یا اگر غذا را قبل از سیر شدن دست بکشی، یا اگر عصبانی شدی، عصبانیتت را کنترل کنی، یا روزه گرفتن، امر به معروف و نهی از منکر کردن، خلاصه هر کدام از واجبات که حالا بعضی از اینهایی که من گفتم از واجبات نیست، ولی جزو ضروریات است، را بدان عمل کنی یکی از هزاران نتیجهاش افزایش قدرت اراده است.